4.7
10 دقیقه
متنی
آدام اسمیت چگونه زندگی شما را می‌ توانید تغییر دهد؟

این کتاب درباره چیست؟

کتاب " چگونه آدام اسمیت می تواند زندگی شما را تغییر دهد" کار اقتصاددان و فیلسوف بانفوذ و موثر، آدام اسمیت و کتاب فوق‌العاده او یعنی " نظریه احساسات اخلاقی(The Theory of Moral Sentiments) را احیا می‌کند. نویسنده‌ی این کتاب درواقع ایده‌ای آدام اسمیت را در زندگی مدرن به کار می‌گیرد و به ما نشان می‌دهد با استفاده از این ایده‌ها چگونه افراد بهتر و شادتری باشیم، روابطمان را بهبود ببخشیم و حتی دنیا را تغییر دهیم!

درباره نویسنده

راس رابرتز، محقق دانشگاه استنفورد و نویسنده چندین کتاب در زمینه اقتصاد است.

چرا این کتاب را باید بخوانیم؟

این کتاب به ما درباره‌ی نظریه‌های آدام اسمیت درمورد عشق و شادی می‌آموزد. بیشتر افراد درباره‌ی آدام اسمیت و مشهورترین اثر او یعنی "ثروت ملل(The Wealth of Nations) شنیده‌اند و اکثریت او را بیش از هرچیزی، اقتصاددانی می‌دانند که به کاران و لیبرال‌ها نزدیک است.

اما اسمیت فراتر از این عبارات است. او در کتاب دیگرش یعنی "نظریه احساسات اخلاقی" که کمتر شناخته شده، مهارت‌های جالبی درباره فلسفه و روانشناسی را بیان کرده است. نکات این کتاب به شما نشان می‌دهند که چگونه از نظریه‌ها و ادراک او برای تغییر زندگی استفاده کنید.

در این خلاصه کتاب خواهیم دید:

• چرا مایکل جکسون با وجود ثروت و شهرتش، راضی و خوشحال نبود؟

• چگونه رفتار خوب با مردم می تواند به تغییر جهان کمک کند؟

• چرا برنی مداف(بزرگترین کلاهبردار مالی جهان) احتمالا خیلی خوب نمی‌خوابید؟

فهرست مطالب آدام اسمیت چگونه زندگی شما را می‌ توانید تغییر دهد؟

تصور کنید در منطقه‌ای دور از شما زلزله آمده و باعث مرگ میلیون ها نفر شده. حالا تصور کنید که انگشت کوچک شما به دلیل عفونت شدید باید قطع شود. کدام سناریو بیشتر شما را آزار می‌دهد؟ مرگ میلیون‌ها نفر یا از دست دادن انگشتتان؟ خب احتمالاً به قطع انگشت کوچکتان بیشتر از مرگ یک غریبه اهمیت می‌دهید.

آدام اسمیت از اصطلاح "عشق به خود" برای توصیف این گرایش استفاده کرده است. عشق به خود به این مفهوم اشاره دارد که انسان‌ها ذاتا خودخواه هستند.

اگرچه عشق به خود در طبیعت انسان ریشه دوانده اما اسمیت مدعی است که این عشق محدودیت‌هایی دارد. باز به این سوال فکر کنید که آیا واقعاً جان دیگران را فدا می‌کنید تا انگشت کوچک خود را نجات دهید؟ البته که نه! هر کسی که وجدان داشته باشد این معامله را غیرقابل پذیرش می‌داند. با این حال، اگر ما ذاتا خودخواه هستیم پس چرا چنین محدودیت‌های واضحی برای منافع و علایق شخصی ما وجود دارد؟

به گفته اسمیت، وجدان ما مانند یک ناظر درونی است که اعمال ما را مشاهده و قضاوت و سپس ما را هدایت می‌کند تا از رفتار غیراخلاقی منصرف شویم. به عبارت دیگر این ناظر ما را به رفتار شرافتمندانه سوق می‌دهد. پس برای بهبود هدفمند رفتار خود، به این ناظر توجه زیادی خواهید داشت و با استفاده از او می‌بینید که کجا و چگونه اقدامات شما رضایت‌بخش نیست.

همه دوست دارند راز خوشخبتی و شادی را بدانند. آدام اسمیت در قرن هجدهم معتقد بود به این راز دست پیدا کرده است. خلاصه ایده او درباره شادی این است: انسان به طور طبیعی نه فقط دوست دارد دوست داشته شود بلکه می‌خواهد واقعا دوست‌داشتنی باشد.

درواقع افراد نه تنها می‌خواهند مورد احترام بقیه قرار بگیرند بلکه می‌خواهند لایق این احترام باشند.

برای درک بهتر این موضوع این دو مرد مشهور در حوزه سرمایه‌گذاری را مقایسه کنید: وارن بافت، یکی از موفق‌ترین سرمایه‌گذاران تاریخ و برنی مداف، دلال سابق سهام و بزرگترین کلاهبردار مالی جهان.

به گفته اسمیت نمی‌توان در این شک کرد که چه کسی در زندگی‌اش شادتر بوده زیرا مداف اگرچه قبل از دستگیری‌اش ثروت زیادی داشت و مورد ستایش دیگران قرار می‌گرفت اما خودش می‌دانست لایق این تحسین نیست و احتمالا به خوشحالی درونی دست نمی‌یافت.

اگر شما هم قدرتمند، ثروتمند یا تاثیرگذار باشید از سمت افرادی که دنبال خوشنود کردن شما هستند تحسین می‌شوید حتی اگر لیاقت آن تحسین را نداشته باشید. اما برای شاد بودن نمی‌توان با پذیرش تحسین دروغین خود را گول بزنیم.

جز تحسین دروغین انواع دیگری از دروغ‌ها وجود دارند که می‌توانند شادی شما را از بین ببرند.

آدام اسمیت می‌گوید اغلب افراد دچار خودفریبی هستند یعنی خود را فریب می‌دهند تا فکر کنند رفتارشان محترمانه‌تر از آنچه که هست، می‌باشد. از طرفی اعتراف به رفتار بد خود برای هر فردی دشوار است در عوض ساده‌تر است که به خودمان دروغ بگوییم تا خودمان را متقاعد کنیم که رفتارمان قابل قبول است.

با اینکه اسمیت در قرن هجدهم این موارد را مطرح کرد اما از آن زمان تاکنون اندیشمندان دیگری هم این‌ها را تایید و آن را سوگیری تاییدی نامگذاری کرده‌اند. درواقع سوگیری تاییدی یعنی افراد شواهدی را تایید می‌کنند که نظریه‌ها و باورهای آن‌ها را تایید کند در حالی که هرچیزی را که باورهای قبلی آن‌ها را نفی کند، نادیده می‌گیرند.

به عنوان مثال تصور کنید که برادر کوچک شما برای انجام تکالیفش از شما کمک می‌خواهد آن هم در حالی که شما بر روی مقاله خودتان مشغول کار هستید. درخواست کمک برادرتان را رد می‌کنید و برای اینکه خود را متقاعد کنید که تصمیم درستی گرفته‌اید به خودتان می‌گویید:"با کار روی مقاله‌ام احتمال اینکه نمره خوبی بگیرم بیشتر می‌شود پس الگوی خوبی برای برادرم خواهم شد. همچنین نمرات خوب الانم منجر به حقوق بیشتر در آینده می‌شود و می‌توانم در آینده به خانواده‌ام کمک مالی کنم." این توجیهات خودفریبی است و شما دارید خودتان را متقاعد می‌کنید که رفتار محترمانه‌ای با برادرتان داشتید.

اینجا شاید خودفریبی مشکل بزرگی به نظر نرسد اما اگر تعریف و تمجید‌های نادرست و دروغین خود را نیز رد نکنیم، خرسندی و شادی خود را خراب می‌کنیم.

یک فرد شاد را تصور کنید. چه چیزهایی به ذهنتان می‌آید؟ اگر شما هم مانند بسیاری از ما فکر می‌کنید احتمالا یک فرد با ثروت و شهرت زیاد به ذهنتان آمده است زیرا افراد مشهور و پولدار در جایگاه‌های بالای جامعه هستند. از آنجایی که اغلب سلبریتی‌ها دارای ثروت و شهرتند بسیاری از ما آرزوی داشتن همچین موقعیتی را داریم. درنتیجه خیلی از ما به تقلید از این افراد کالاهای گران قیمت و لباس‌های مجلل می‌خریم تا فکر کنیم شایسته احترام بیشتری هستیم.

برای بدست آوردن همین شهرت و ثروت هم باید سخت کار کرد و راحتی و آرامش را با اضطراب زیاد عوض کرد. این شرایط اصلا شبیه بودن در بهشت نیست!

به عنوان مثال افراد مشهوری مانند مایکل جکسون و مرلین مونرو با اینکه شهرت زیادی در کل دنیا داشتند اما انسان‌های خوشحالی به نظر نمی‌رسیدند.

به همین دلیل آدام اسمیت راه دیگری را برای رسیدن به شادی پیشنهاد کرده است: به جای رفتن دنبال ثروت و شهرت، عاقل و با فضیلت باشید زیرا اگر این مسیر را انتخاب کنید شایسته تحسین و احترام واقعی هستید و در نتیجه شادی واقعی نصیب شما می‌شود.

اما منظور اسمیت از فضیلت و حکمت چیست؟ منظور اسمیت ارزش‌های رفتاری که از نظر دیگران مناسب و قابل قبول هستند.

رفتار عقلانی و اخلاقی نه تنها روابط شخصی شما را بهبود می‌بخشد بلکه می‌تواند به شما برای تغییر دنیا کمک کند.

بسیاری از مردم فکر می‌کنند برای تاثیرگذاری عمیق بر جامعه باید کاری «بزرگ» انجام داد و به همین دلیل خیلی‌ها تصور می‌کنند ثروتمند و قدرتمند بودن تنها راه تاثیرگذاری بر جامعه است. به عنوان مثال تشویق یک رفتار اخلاقی و کاهش شردر جامعه را در حوزه وضع قوانین و مقررات می‌دانند، چیزی که فقط یک مقام دولتی می‌تواند آن را وضع کند. اما درواقع وظیفه دولت مدیریت زیرساخت‌های کشور است مثل ترویج نظم و قانون و اجرای مقررات و نه کنترل و شکل دادن جامعه.

تغییرات از بالا به پایین برای جامعه بد است و همانطور  که نمونه‌های بی‌شماری در طول تاریخ مثل استالین دیدیم، این تغییرات منجر به استبداد و در نهایت شکست خواهد شد.

پس تغییرات باید از پایین به بالا و از سمت افرادی مانند شما باشد. شما در حال حاضر ظرفیت و توانایی مورد نیاز برای تغییر جهان را در اختیار دارید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که خود را متعهد به استانداردهای بالای رفتارهای اخلاقی کنید؛ این کار باعث ترویج رفتار خوب در دیگران می‌شود و به شما امکان این را می‌دهد که ارزش‌هایی را برای بهتر شدن شکل دهید.

به عنوان مثال فرض کنید یک روز در محل کارتان یکی از همکاران جوک توهین‌آمیزی تعریف می‌کند. اگر به آن جوک بخندید، این رفتار برای دیگران هم متعارف می‌شود و اگر روی خوشی به این جوک نشان ندهید، این رفتار برای دیگران هم غیرقابل قبول می‌شود و همین باعث ایجاد فرهنگ بهتر در شرکت می‌شود.

همین نکته را به جامعه بسط دهید. اگر همه‌ی ما متعهد به رفتار اخلاقی و عقلانی باشیم، اعمال فردی ما، هر چقدر هم ناچیز، می‌تواند منجر به تغییرات اجتماعی گسترده شود.

رفتار صادقانه، عاقلانه و اخلاقی داشته باشید زیرا اگر به این ارزش‌ها متعهد باشید نه تنها کیفیت زندگی خودتان را بالا می‌برید بلکه تاثیر مثبت عمیقی بر زندگی افراد اطرافتان و در نهایت کل جامعه خواهید داشت.

رویکرد سه مرحله‌ای آدام اسمیت برای رفتار اخلاقی:

  • محتاط باشید و از رفتارهای پرخطر اجتناب کنید.
  •  عادل باشید و به دیگران آسیب نزنید به ویژه بخاطر منافع شخصی.
  •  برای خود و دیگران سودمند باشید و هرکاری برای کمک به دیگران انجام دهید.