قبل از اختراع پولهای امروزی، مبادله بدین شکل بود؛ نفر اول به نفر دوم تخم مرغ میداد و به جایش چوب میگرفت، در این شکل از مبادله نفر اول باید چوب و نفر دوم هم باید تخم مرغ میخواست. اگر نفر اول چوب نمیخواست و به جای آن چاقو نیاز داشت، نفر دوم باید نفر سومی را پیدا میکرد که از او چاقو میگرفت و سپس چاقو را به نفر اول میداد. طبیعتا چنین روشی بسیار پیچیده بود و نیاز به روش ساده تری بود.
مردم به چیزی نیاز داشتند که همه آن را به عنوان وسیله مبادله بپذیرند. بر همین اساس مفهوم جدیدی به نام پول شکل گرفت، حالا دیگر مردم به راحتی از پول استفاده میکردند و آن را به عنوان وسیله مبادله پذیرفتند.
در زمانهای گذشته برخی جوامع، قهوه را پول خود برگزیدند، برخی صدف ها را پول خود انتخاب کردند و برخی نمک و برخی دیگر چیزهای دیگری، اگر در کشوری صدف به عنوان پول پذیرفته میشد، همه مردم آن را در مبادلات میپذیرفتند و اگر میخواستند تخم مرغ بخرند میتوانستند با خرج کردن تعداد خاصی صدف این کار را انجام دهند. ولی همین کالای واحد هم مشکلات خاص خود را داشت و حمل و نقل و نگهداریش مشکلات خاص خود را داشت، در حال حاضر هر کشور، ارز مخصوص به خود را دارد و همه مردم آنرا به عنوان وسیله مبادله پذیرفتهاند.
ارزش یک مفهوم ذهنیست و پولهای کاغذی در ماهیت خود ارزش و پشتوانه خاصی ندارند!