اقتصاد با عجم - بخش اول

اقتصاد با عجم - بخش اول

آیا اینستاگرام مجانی است؟

 

شما برای استفاده از اینستاگرام، هزینه‌ای نمی‌پردازید و شاید به همین دلیل فکر کنید اینستاگرام، یک برنامه مجانی است که در اختیار شما قرار گرفته است. اما در واقعیت چنین نیست. شما برای اینکه وارد اینستاگرام شوید، ممکن است از کار خود بزنید و یا به‌جای درس‌خواندن، از این برنامه استفاده کنید و خلاصه هزاران کار دیگر وجود دارد که می‌توانستید به‌جای اینستاگرام، آن‌ها را انجام دهید. حالا فرض کنید به‌جای اینکه یک ساعت در اینستاگرام وقت بگذرانید یک ساعت کار می‌کردید. در این شرایط می‌توانستید پولی کسب کنید. ما در این مطلب قصد داریم تا شما را با شیوه اقتصادی اندیشیدن آشنا کنیم. اقتصاددانان، در اقتصاد به مطالعه انتخاب‌های افراد، هزینه و فوائد این انتخاب‌ها و... می‌پردازند.

 


گستره علم اقتصاد

 

ما دقیقاً نمی‌دانیم از اقتصاد چه چیزی در ذهن شما وجود دارد. اما به شما قول می‌دهیم که اگر گستره علم اقتصاد و مواردی که این علم به آن می‌پردازد را بدانید، شگفت‌زده خواهید شد. اقتصاددانان تمامی رفتارهای بشر را مورد مطالعه قرار می‌دهند. از تصمیماتی که برای خرید خانه و... می‌گیرید تا تصمیم به رعایت‌نکردن قوانین در زندگی روزمره. تمام این رفتارها موضوعات مورد مطالعه اقتصاددانان است. اما نکته مهم این است که همه این تصمیمات به‌صورت مستقیم با پول ارتباط ندارند. این در حالی است که بسیاری فکر می‌کنند اقتصاد، تنها مواردی که مستقیماً با پول در ارتباط است را موردمطالعه قرار می‌دهد.

عاملان اقتصادی و منابع اقتصادی

 

شاید تعریفی ساده به نظر بیاید؛ اما اگر بخواهیم اقتصاد را در یک جمله تعریف کنیم، اقتصاد علم مطالعه انتخاب‌های افراد است. بیایید برای فهم دقیق‌تر موضوع دو مفهوم مهم را برایتان توضیح دهیم؛ عاملان اقتصادی و منابع اقتصادی.

عامل اقتصادی در واقع فرد یا گروهی است که دست به انتخاب می‌زند. برای مثال شما یک عامل اقتصادی هستید که تصمیم می‌گیرید برای تفریح به سینما و یا استخر بروید؛ بنابراین شما یک عامل اقتصادی هستید چرا که هر روز با هزاران‌هزار انتخاب مواجه هستید و بین هزاران انتخابی که دارید، تصمیم می‌گیرید یکی را عملی کنید. البته توجه داشته باشید که عاملان اقتصادی فقط حقیقی نیستند. برای مثال، تصمیم می‌تواند از سمت یک دانشگاه، دولت، شرکت و یا... باشد.

دومین موضوعی که باید در مورد اقتصاد بدانید، آن است که اقتصاد، علم تخصیص منابع کمیاب است. منابع کمیاب یعنی چه؟ منابع کمیاب چیزی است که شاید همه افراد در جامعه آن را بخواهند. اما برای همه افراد در دسترس نیست. علت کمیاب‌بودن منابع، نامحدودبودن خواسته‌های ماست. جهان ما دارای منابع کافی برای‌آنکه همه چیز را به همه بدهد، نیست. حالا ما قصد داریم تا به شما چگونگی استفاده از استدلال‌های اقتصادی را آموزش دهیم تا شما هزینه‌ها و فواید گزینه‌های جایگزین یکدیگر را مقایسه و بهترین انتخاب را برای خودتان داشته باشید.

تعریف علم اقتصاد

 

اکنون که با برخی از مبانی اقتصاد آشنا شدید، وقت آن فرارسیده تا اقتصاد را برای شما تعریف کنیم. علم اقتصاد عبارت است از مطالعه اینکه چگونه عاملان در مورد تخصیص منابع کمیاب، تصمیم می‌گیرند و این تصمیمات چگونه جامعه را متاثر خواهد کرد؛ بنابراین در تعریف اقتصاد نیز بر انتخاب‌ها تأکید داریم. اقتصاددانان انتخاب‌ها و پیامدهای انتخاب‌های ما بر روی دیگر مردمان را مورد بررسی قرار می‌دهند.

اقتصاد اثباتی و اقتصاد هنجاری

 

تا به اینجا فهمیدیم که اقتصاد، علم انتخاب‌هاست. اما چرا باید علمی داشته باشیم که بخواهد انتخاب‌ها را مطالعه کند؟ بررسی انتخاب‌های ما چه عایدی برای جامعه دارد که بخواهیم علمی را برای آن اختصاص دهیم؟ درک انتخاب‌های افراد به دو دلیل کلیدی حائز اهمیت است:
اول آنکه، آنچه که افراد درعمل انجام می‌دهند را توصیف می‌کند (اقتصاد اثباتی).
دوم آنکه، آنچه افراد باید انجام دهند را توصیف می‌کند (اقتصاد هنجاری).

به بیان بهتر، اقتصاد اثباتی، تحلیلی است که توصیفی از آنچه در حال رخ‌دادن است یا پیش‌بینی از آنچه قرار است در آینده رخ دهد را به ما ارائه خواهد کرد. این توصیفات و تحلیل‌ها با استفاده از داده‌ها قابلیت راستی‌آزمایی نیز دارند. برای مثال توصیف اینکه درآمد افراد در ایران چقدر است در حوزه مطالعات اقتصاد اثباتی قرار می‌گیرد.

اما اقتصاد دستوری و یا هنجاری، تجویز می‌کند که یک فرد یا جامعه باید چه کاری انجام دهد. البته ذکر این نکته هم ضروری است که به‌هرحال اقتصاد دستوری وابسته به داوری‌های ذهنی است و سلایق و... در آن دخیل است.

 

تحلیل دستوری و خط ‌مشی عمومی

 

تحلیل دستوری به توصیه‌هایی برای کل جامعه می‌پردازد. غالباً از اقتصاددانان خواسته می‌شود تا خط‌ مشی عمومی مانند مالیات‌ها و مقررات و... را بررسی کنند. طبیعتاً هر خط ‌مشی عمومی، بازندگان و برندگانی دارد. زمانی که یک خط مشی دولتی، برندگان و بازندگانی داشته باشد، اقتصاددانان برای پیش برد نیازمند تحلیل هنجاری خواهند بود تا داوری اخلاقی صورت دهند. یعنی جایی که به خط ‌مشی‌هایی می‌پردازیم که ممکن است وضعیت برخی را بهتر و وضعیت برخی را بدتر کند، اقتصاددانان باید دست به داوری اخلاقی بزنند. این داوری‌های اخلاقی هنگامی که اقتصاددانان در مورد خط‌ مشی‌های دولت می‌اندیشند، ناگزیر هستند. زیرا در جهان خط ‌مشی‌های بسیار اندکی وجود دارد که بتواند وضعیت همه را بهبود بخشد.

اقتصاد خرد و کلان

 

علم اقتصاد را می‌توان به دو حوزه از مطالعات تقسیم کرد. اقتصاد خرد و کلان.
اقتصاد خرد، عبارت است از مطالعه اینکه افراد، خانوارها، بنگاه‌ها و دولت چگونه دست به انتخاب می‌زنند و این انتخاب‌ها چگونه قیمت‌ها، تخصیص منابع و رفاه سایر عاملان اقتصادی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. برای مثال متخصصان اقتصاد خرد، خط مشی‌هایی را طراحی می‌کنند که آلودگی را کاهش دهد.

اقتصاد کلان اما یعنی، مطالعه اقتصاد به‌عنوان کل. متخصصان اقتصاد کلان، گستره‌ای از پدیده‌های اقتصادی مانند نرخ رشد، نرخ تورم، نرخ بیکاری و... را مورد مطالعه قرار می‌دهند. این اقتصاددانان، خط مشی‌هایی را طراحی می‌کنند تا عملکرد کلی اقتصاد بهبود یابد.

 

سه اصل علم اقتصاد

 

حالا شما می‌دانید علم اقتصاد چیست. اما شاید برایتان این سؤال مطرح شده باشد که تفاوت اقتصاد با سایر علوم مانند جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و... چیست؟ در اینجا باید سه مفهوم کلیدی را برایتان شرح دهیم که اقتصاد را از سایر علوم مجزا می‌کند.

اول: بهینه‌یابی: بهینه‌یابی اولین اصل اقتصاد است. اقتصاددانان عقیده دارند که بهینه‌یابی بیشتر انتخاب‌های ما را از تصمیمات کوچکی چون پذیرفتن دعوت برای تماشای یک فیلم تا تصمیمات بزرگی چون ازدواج با فردی دیگر توضیح می‌دهد. افراد اصولاً دست به انتخاب‌هایی می‌زنند که نشان گرفته از محاسبه هزینه‌ها و فایده‌هاست.

دوم: تعادل: دومین اصل اقتصادی می‌گوید نظام‌های اقتصادی تمایل دارند تا در تعادل باشند. یعنی وضعیتی که در آن هیچ عامل اقتصادی شخصاً با تغییر رفتار خود، سودی نخواهد برد.

سوم: روش تجربی: اقتصاد تحلیلی از داده‌هاست که مبتنی بر شواهد است.

 

اصل اول:

بهینه‌یابی

بیایید کمی آنچه در مورد این سه اصل شرح دادیم را بیشتر توضیح دهیم. اقتصاددانان معتقدند تلاش عاملان اقتصادی بر آن است تا بهینه‌یابی کنند. یعنی تلاش دارند تا با توجه‌ به اطلاعاتی که در اختیار آنهاست بهترین گزینه ممکن را انتخاب کنند. برای مثال اگر شما ۱۰ دلار داشته باشید، خرید ناهار ۵ دلاری منطقی است اما خرید یک ناهار ۷۰ دلاری خیر. بهینه‌یابی به این معناست که ما برای خطرات اهمیت قایل شویم؛ اما به این معنی نیست که می‌توانیم به‌صورت قطع، آینده را پیش‌بینی کنیم. برای مثال، اگر شما از شهر خود به شهر دیگری بروید و در راه تصادف کنید، این به معنی آن نیست که شما در بهینه‌یابی نقص داشته‌اید.

بده‌بستان‌ها و قیود بودجه

برای درک بهینه‌یابی لازم است تا بده‌بستان‌ها را هم درک کنیم. بده‌بستان یعنی شما برای کسب برخی منافع، برخی منافع دیگر را رها کنید. مثالی که در اول این مطلب در خصوص اینستاگرام آوردیم، مهر تأییدی بر این ماجراست. اقتصاددانان اصولاً برای تعریف بده‌بستان‌ها، از قیود بودجه بهره می‌برند. قیود بودجه یعنی بهترین مجموعه از چیزهایی که یک فرد می‌تواند بدون تخطی از بودجه خود انجام دهد یا بخرد. برای مثال فرض کنید ۵ ساعت وقت دارید و در این ۵ ساعت وقت آزاد می‌توانید در اینستاگرام بچرخید و یا نقاشی کنید و درآمدی کسب کنید. اگر شما کل ۵ ساعت را در اینستاگرام بچرخید، تمام درآمدی که می‌توانستید از نقاشی به دست آورید را از دست خواهید داد.

قیود بودجه یک بازار اقتصادی سودمند است. زیرا بده‌بستان‌های شما را کم می‌کند.

 

هزینه فرصت

یکی دیگر از ابزارهای مهم اقتصادی که در جعبه‌ابزار بهینه‌سازی قرار دارد، هزینه فرصت است. اینستاگرام مثالی واضح برای هزینه فرصت است و نشان از آن دارد که شما در زمانی که کاری را انجام داده‌اید، می‌توانستید چه کارهای دیگری را انجام دهید. اهمیت هزینه فرصت جایی روشن می‌شود که توجه داشته باشیم منابع ما در اقتصاد محدود هستند. مفهوم هزینه فرصت برای تمامی منابع ما در طول ۲۴ ساعت شبانه‌روز کاربرد دارد.

 

نسبت‌دادن یک ارزش پولی به یک هزینه - فرصت

اقتصاددانان همچنین گاهی تلاش دارند تا برای هزینه فرصت، ارزش پولی تعیین کنند. اگر منافع را به واحدهای پولی برگردانیم، همه چیز راحت‌تر خواهد شد. یکی از شیوه‌های تخمین ارزش پولی یک ساعت از زمان شما آن است که پیامدهای پذیرفتن یک شغل پاره‌وقت را تحلیل کنید. هزینه فرصت وقت ما یعنی منفعتی که ممکن است از کارکردن کسب کنیم. به طور خلاصه نیز هزینه فرصت یا معادل منفعت خالی یک شغل پاره‌وقت است و یا حتی ارزشی بیشتر از آن هم دارد.

 

تحلیل هزینه فایده

تحلیل هزینه فایده، محاسبه‌ای است که تلاش دارد تا با استفاده از یک واحد اندازه‌گیری مشترک مانند دلار، ریال و....، هزینه و فایده‌ها را باهم جمع جبری کند. این شیوه جهت شناسایی گزینه‌ای به کار می‌رود که بزرگ‌ترین نفع خالص (منهای هزینه‌ها) را در بردارد. برای مثال فرض کنید می‌توانید غذا را در رستوران یا منزل خود بخورید. دوست شما می‌گوید اگر همین غذا را در خانه درست کنم، هزینه آن، ۵۰ هزار تومان خواهد بود. درصورتی‌که رستوران رفتن، برایتان ۲۰۰ هزار تومان آب خواهد خورد. از نظر فایده، غذاخوردن در خانه، برای شما ۱۵۰ هزار تومان منفعت دارد. اما از نظر هزینه وقت، وقت شما شاید سه ساعت برای پخت همان غذا گرفته شود و با رستوران رفتن، سرجمع یک ساعت از وقتتان تلف خواهد شد. خب تا اینجا مشخص نیست غذاخوردن در خانه خوب است یا رستوران؛ چراکه این دو در یک واحد مشترک نیستند. حالا در اینجا باید بررسی کنید که اگر آن دو ساعت را کار می‌کردید، چه قدر پول کسب می‌کردید. برای مثال فرض کنید دستمزد شما و دوستتان هر یک‌ساعتی ۲۰ هزار تومان است که ۸۰ هزار تومان با غذا پختن از دست خواهید داد. در نتیجه باز هم اگر به رستوران نروید، ۷۰ هزار تومان سود کرده‌اید.

از نظر اقتصاددانان، تحلیل هزینه فایده و بهینه‌یابی، یکی هستند و این تحلیل برای اقتصاد دستوری سودمند بوده و کاربردهای زیادی دارد.

 

اصل دوم:

تعادل

در اقتصاد باید بدانید که شما تنها فردی نیستید که قصد بهینه‌یابی دارید و سایرین نیز مانند شما هستند و رفتار سایر افراد بر آنچه شما تصمیم می‌گیرید، تأثیر خواهد داشت. اقتصاددانان جهان را گروهی از عاملان اقتصادی می‌دانند که بر تلاش‌های یکدیگر جهت بهینه‌سازی مؤثر هستند. تعادل نیز وضعیتی است که همه در آن بهینه رفتار می‌کنند و هیچ‌کس شخصاً با تغییر رفتار خود منفعتی نخواهد برد.

 

معضل سواری مجانی

بیایید تا مفهوم تعادل را برای تحلیل یک مسئله اقتصادی به کار ببریم. مسئله هم‌اتاقی‌ها. فرض کنید ۱۰ نفر در یک‌خانه زندگی می‌کنند. این ۱۰ نفر می‌توانند یا کارهای شخصی خود را انجام دهند و یا همگی باهم در تمیزکردن خانه که همه از آن سود می‌برند مشارکت داشته باشند. اگر یکی ظرف‌ها را بشورد، بقیه ۹ نفر سود خواهند برد و به همین دلیل است که غالباً خانه‌های اجاره‌ای که چند هم خانه با هم در آن زندگی می‌کنند، به‌هم‌ریخته هستند. هم‌خانه‌های تنبل، دقیقاً چیزی است که اقتصاددانان از آن به‌عنوان معضل سواری مجانی یاد می‎‌کنند. غالب ما دوست داریم سوارانی مجانی باشیم که مشارکتی در کارها نداریم؛ ولی از سرمایه‌گذاری‌هایی که سایرین انجام می‌دهند، سود ببریم.

حالا بیایید این مثال را در جامعه ببینیم. احتمالاً همه دوست دارند وقتی سوار اتوبوس می‌شوند، پول ندهند. اما در واقع افراد بسیار کمی هستند که این کار را می‌کنند و اگر همه بخواهند این کار را کنند، طبیعتاً سیستم حمل‌ونقل عمومی با مشکل مواجه خواهد شد؛ بنابراین مأموران حراست اجازه نمی‌دهند که افراد بدون پرداخت هزینه، از اتوبوس استفاده کنند.

 

اصل سوم:

روش تجربی

اقتصاددانان همواره تلاش دارند تا افکار خود را از طریق داده‌ها بیازمایند. تحلیل این چنینی که بر شواهد مبتنی باشد را تحلیل تجربی یا تجربه‌گرایی می‌نامند. اقتصاددانان از این داده‌ها استفاده می‌کنند تا مشخص شود آیا نظریه‌های ما در مورد رفتار آدمی مانند بهینه‌یابی و یا تعادلی که از آن صحبت کردیم، در واقعیت نیز صحت دارد یا خیر. اقتصاددانان نیز مانند دانشمندان سایر علوم دوست دارند بفهمند چه چیزی علت وقوع امور جهان است.

 

بنا بر آنچه تا به اینجا گفتیم، آیا اقتصاد علم مفیدی برای شما خواهد بود؟

اشتراک گذاری