انحصار، کلمهای که احتمالاً کسی آن را دوست ندارد و احساس بدی به این کلمه در ذهن بسیاری ایجاد شود. در این مطلب قرار است بر اقتصاد انحصارات تمرکز کنیم. موضوعی که با آن سعی داریم تا مفاهیم را برای شما سادهتر کنیم، انحصار در یک شرکت دارویی به نام شرینگ پلاگ است. این شرکت که شرکت اصلی آن در آمریکاست در سال ۱۹۸۰، داروی ضد حساسیت کلاریتین تولید میکرد. دولت آمریکا در آن زمان تصور میکرد این دارو، دارویی اصیل است و به شرکت یک حق بهرهبرداری انحصاری برای تولید و فروش دارو داده بود. اگر شما مدیرعامل شرکت بودید، چگونه از انحصار شرکت برای افزایش و به حداکثر رسانیدن سود خود استفاده میکردید؟ احتمالاً شاید فکر کنید در این شرایط به حداکثر رسانیدن سود آسان باشد. زیرا شما تنها تولیدکننده دارو هستید و فرد دیگری نیست که آن را تولید کند. در طرف دیگر افراد زیادی وجود دارند که خواهان دارو هستند و حاضرند برای دریافت دارو هر قیمتی را بپردازند. در ادامه در مورد انحصار، بازار انحصاری و انحصارگر صحبت خواهیم کرد و به این پرسش پاسخ میدهیم که آیا یک انحصار میتواند برای جامعه مفید باشد یا خیر؟
معرفی
بازارهای رقابتی و انحصاری تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارد و شاید بهتر باشد با بیان این تفاوتها موضوع بحث را آغاز کنیم. در بنگاه رقابت کامل، شاهد تعداد زیادی از بنگاهها هستیم، محصولات یکسان است و همه محصولی شبیه به یکدیگر تولید میکنند، ممانعتی برای ورود به این بنگاهها وجود ندارد، قیمت توسط بازار تعیین میشود، منحنی تقاضا دارای شیب افقی است و مازاد رفاه در حداکثر خود قرار دارد. همچنین سود در تعادل بلندمدت، صفر است. اما بنگاه رقابتی ویژگیهایی کاملاً عکس آنچه گفتیم را دارا هستند. ما تنها یک بنگاه در بازار انحصاری داریم، کالاها یا خدمات این بنگاهها شبیه به یکدیگر نیستند، برای ورود به بنگاه انحصاری ممانعت وجود دارد و بنگاههای انحصاری خودشان قیمتگذار هستند و در اینجا عرضه و تقاضا نیست که قیمت را تعیین میکند، همچنین در بازار انحصاری، منحنی تقاضا شیب نزولی دارد و مازاد رفاه به حداکثر خود نمیرسد. سود تعادل در بلندمدت نیز در بنگاه انحصاری، بالاتر از صفر است.
بنابراین:
انحصار یک ساختار صنعتی است که در آن تنها یک فروشنده، کالا یا خدمتی را ارائه میدهد که جانشینهای نزدیک ندارد. در نتیجه بنگاه انحصارگر، نگران رفتار سایر بنگاهها نیست. انحصارگر قیمتی را هم برای کالای خود انتخاب میکند که بیشترین سود عایدش شود.
منابع قدرت در بازار
چه چیزی در بازار انحصاری برای انحصارگر قدرت ایجاد میکند؟ پاسخ پرسش موانع ورود است. موانع ورود، قوانین یا شرایطی است که از یک فروشنده در برابر ورود رقبای بالقوه بازار محافظت میکند. دو نوع قدرت در بازار وجود دارد که از موانع ورود نشئت میگیرد. قدرت قانونی در بازار و قدرت طبیعی در بازار.
قدرت قانونی در بازار
قدرت قانونی در بازار زمانی شکل میگیرد که موانع ورود به آن بازار از طریق دولت وضع شود و دولت با وضع قوانین و.. اجازه ندهد بنگاه دیگری به آن بازار وارد شود. دولت در اینجا با اعطای یک حق انحصاری، اجازه ورود دیگر بنگاهها به بازار خاص را نخواهد داد. حق انحصاری، امتیازی است که از سوی دولت به یک فرد یا شرکت اعطای میشود. بر اساس آن، حق یگانه تولید و فروش به بنگاه انحصارگر میرسد. برای مثال حق انتشار، مثالی برای این ماجراست. حق انتشار، حقی اختصاصی است که از سوی دولت به خالق یک اثر هنری یا ادبی اعطا میشود.
قدرت بازار طبیعی
قدرت طبیعی بازار زمانی اتفاق میافتد که یک بنگاه از طریق موانع ورودی که توسط خود بنگاه ایجاد شده است، قدرت را کسب کند.
دو منبع اصلی برای قدرت انحصاری در دنیا وجود دارد:
اول آنکه، انحصارگر، یک منبع مهم ضروری برای تولید را در مالکیت یا کنترل خود دارد.
دوم آنکه، در دامنه خاصی از تولید محصول، صرفهجویی در مقیاس انجام میگیرد.
کنترل منابع کلیدی
منابع کلیدی آن موادی هستند که برای تولید یک کالا و خدمت، اساسی به شمار میروند. اصلیترین روش برای یک بنگاه جهت شکلدادن به قدرت بازار، در اختیار گرفتن این منابع است. برای مثال یک شرکت تولید الماس که بخش زیادی از الماس جهان را تولید میکند، قدرت طبیعی را در انحصار خود دارد.
صرفهجویی در مقیاس
گاهی برای تولیدکننده و مصرفکننده عملیتر است که انحصار باشد. برای مثال شرکت برق منطقه خود را در نظر بگیرید. اگر چندین شرکت برق در یک منطقه داشته باشیم، ناگزیریم مقدار زیادی سیمکشی در سطح شهر داشته باشیم که برای کسی مطلوب نیست. به همین دلیل برای همه منطقی است که یک شرکت این خدمت را ارائه کند.
مسئله انحصارگر
مسئله انحصارگر نیز مانند مسئله فروشنده در بازار رقابتی است. انحصارگر نیز باید بداند کدام کالاها را برای تولید محصول ترکیب کند، هزینه تولید را نیز باید بداند. اما یک تفاوت وجود دارد: انحصارگر میتواند قیمت خود را تا جایی که میخواهد و بدون اینکه کسبوکارش آسیب ببیند، افزایش دهد.
خط مشی دولت در برابر انحصار
در کشورها همواره دولتها تلاش دارند تا انحصار و وضعیت صنایع گوناگون را کنترل کنند. یکی از مقاصد اصلی آنان از چنین کاری که با نام خط مشی ضدتر نیز شناخته میشود، جلوگیری از قیمتگذاری ضدرقابتی، پایین نگهداشتن مقادیر تولید و زیانهای جبرانناپذیر ناشی از ادغام و تسلط بر بازارهاست.
وجود برخی از انحصارها، مانند انحصارات طبیعی، اجتنابناپذیر است. اما بههرحال شما میدانید که قیمتگذاری انحصاری برای جامعه زیانآور و برای مصرفکنندگان پرهزینه خواهد بود. هدف از خط مشی ضدتر باز و رقابتی نگهداشتن بازارهاست.
تنظیم قیمت
چگونه میتوان در مورد قیمت منصفانه انحصارگر، تنظیمگری کرد؟ بحث در این زمینه، حول دو گزینه قیمتگذاری میچرخد: تعیین قیمتی برابر با هزینه نهایی و تعیین قیمتی برابر با هزینه متوسط کل.
شاید در اینجا فکر کنید گزینه درست واضح و مشخص است. تعیین قیمتی برابر با هزینه نهایی. زیرا این قیمت، قیمتی است که مازاد رفاه کل در آن به حداکثر خود میرسد. قیمتی که بر اساس هزینه نهایی تعیین میشود، قیمت کارا یا قیمت بهینه نامیده میشود. البته تعیین این قیمت بهسادگی که فکر میکنید، نیست. چرا که در برخی اوقات، هزینه نهایی پایینتر از هزینه متوسط کل است. یعنی در این شرایط، تعیین قیمتی برابر با هزینه نهایی سبب میشود که درآمد بنگاه کمتر از هزینه کل آن باشد؛ بنابراین اگر این نوع تنظیمگری را تحمیل کنیم، بنگاه زیان خواهد دید و در نهایت مجبور است تا از صنعت خارج شود.
بنابراین، اینجا یک راهحل آن است که دولت وارد شود و زیان انحصارگر را جبران کند. دولت این پول را از طریق اخذ مالیات پرداخت میکند. راهحل دیگر اما این است که انحصارگر اجازه داشته باشد تا قیمتی بالاتر بگیرد. قیمتی معادل با هزینه متوسط کل خود. این سطح از قیمت، قیمت بازدههای منصفانه نامیده میشود. البته این قیمت نیز مازاد رفاه را به حداکثر خود نمیرساند و ما در این شرایط نیز زیان جبرانناپذیر داریم. اما انحصارگر در این شرایط، اجازه خواهد داشت تا سود اقتصادی صفر به دست آورد. یعنی بدون آنکه دولت بخواهد زیان انحصارگر را جبران کند، انحصارگر در بازار باقی خواهد ماند.